فن انعکاس در رواندرمانگری و مشاوره
شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۵۳ ب.ظ
فن انعکاس در رواندرمانگری و مشاوره
الف. انعکاس محتوا: مشاور با
استفاده از این روش ـ به طور دقیق ـ آنچه را که مراجع گفته است دوباره براى خود او
بازگو مىکند. مشاور نباید فقط آنچه را که مراجع گفته طوطىوار یا کلمه به کلمه
بیان کند، بلکه مىباید گفتار را با درک و زبان خودش بازگو نماید:
به این فن، تکرار،
بیان مجدد، نقل بیان، واگویى و پژواک نیز مىگویند. این فن فواید زیادى دربر دارد
که مهمترین آنها مىتواند فراهم کردن زمینه براى اعتماد مددجو به مشاور باشد.
کوشش مشاور براى بیان مجدد مطالبِ خود و احساسى که مددجو در پى آن پیدا خواهد کرد
سنگبناى اصلى و مقدماتى براى اعتماد و اطمینان مددجو نسبت به فرایند درمان را
فراهم خواهد ساخت. اگر درمانگر مطالب موردنظر خود را دوباره و با دقت و به روشنى
شرح دهد، به مددجو کمک مىشود تا بداند مشاور به سخنان او گوش مىدهد و احساس
خواهد کرد که مشاور مىکوشد تا گفتههاى او را بهتر بفهمد.
فایده دیگر که
مىتوان به آن اشاره کرد این است که انعکاس محتوا به مشاور فرصت مىدهد تا به
واکنشهاى مراجعش بیشتر توجه کند و از طریق آن واکنشها بیشتر به واقعیت پى ببرد.
مشاور در مقام واگویى کلام و دیدگاه مراجع، منتظر واکنش آشکار او به صورت رد و یا
تأیید مىباشد. این رد و یا تأیید ـ چنانچه مورد تأمّل و دقتنظر مشاور قرار گیرد
ـ تا حد زیادى در رفع ابهام مؤثر است.
از دیگر فواید این
فن، فرصتى است که به مشاور مىدهد تا نسبت به مطالب ویژهاى که در بیان مراجع آمده
است نظر مجددى بیندازد؛ چراکه به تشخیص او این بخش از مطالب مىتواند در امر
شناسایى و درمان مشکل مراجع دخیل باشد. بنابراین، تکهاى از کلام را تکرار مىکند
تا بر بیان بیشتر آن بخش تأکید ورزد:
در پایان باید گفت: به طور کلى، یک مشاور براى انعکاس محتوا باید سه
قاعده زیر را رعایت کند:
ـ بازگو کردن محتوا
به شکلى کوتاه و مختصر و در رابطه با پیام کلیدى مراجع صورت گیرد.
ـ بازگو کردن به
وسیله کلمات و واژههاى خودِ مشاور صورت گیرد نه با استفاده از کلمات مراجع.
ـ زمان برخورد دادن
در لحظاتى است که مراجع صحبتهاى خود را قطع مىکند و به نوعى نشان مىدهد که
خواستار پاسخى از سوى مشاور است.
ب. انعکاس احساسات (باز تابش(
بازآفرینى درک احساسات مراجع، یکى از مهمترین مهارتهاى
فرد است. این مهارت در عین شباهت با انعکاس محتوا، با آن نیز تفاوت دارد. از آن
حیث شبیه انعکاس محتواست که در اینجا نیز اطلاعات بهدستآمده از مراجع به خود او
بازگردانده مىشود. اما در عین حال، تفاوتش با انعکاس محتوا روشن است؛ زیرا این
مهارت با بازآفرینى احساسات هیجانى سر و کار دارد، در حالى که انعکاس محتوا
معمولاً با اطلاعات و افکارى سر و کار دارد که محتواى آنچه را که مراجع مىگوید
مىسازد. یک مشاور باتجربه، به طور مداوم احساسات مراجع
خود را تشخیص داده، آنها را در زمانهاى مناسب به خود او برمىگرداند. اگر
مراجعهکنندهاى به نحوى شاداب و سرزنده صحبت کند و از سرخوشىهاى خود به دلیل
موفقیتهایى که در زندگى کسب کرده، سخن بگوید و مشاور هرچند با دقت و دقیق، اما با
لحنى یکنواخت و عارى از هرگونه هیجان پاسخ دهد، آنگاه جواب وى چندان همدلانه
محسوب نخواهد شد. البته این بدان معنا نیست که مشاوران باید اداى مراجعهکنندگان
خود را دربیاورند، بلکه بدین معناست که همدل بودن با مراجع،
مستلزمابرازاحساساتبهگونهاىمنطقىومتناسبمىباشد.
گاهى اوقات، یک مراجع مستقیما به شما مىگوید که چه احساسى دارد، ولى
در سایر موارد شما مىباید خودتان از خلال گوش کردن به صحبتهاى مراجع یا از راه
توجه به رفتارهاى غیرکلامى او و یا گوش کردن به لحن صدایش به احساس وى پى ببرید.
مشاور باید احساسات مراجع خویش را درک کرده و این فهم و درک خویش را به عمد و
آگاهانه به او منتقل نماید. اجراى درست این فن،
بخصوص در گفتوگوهاى اولیه، باعث مىشود تا زمینه براى تغییر در مددجو فراهم آید.
همچنین مشاور با این روش مىتواند اعتماد و همکارى وى را نیز به خوبى جلب کند:
خلاصه کردن:
گاهى براى مراجع لازم است که تأمّل نموده
و به بازبینى مسیر طىشده بپردازد. این بررسى به کمک مهارت «خلاصهگویى» صورت
مىپذیرد. خلاصه کردن با بازگویى محتواى گفتار تفاوت دارد؛ زیرا در خلاصه کردن
باید اطلاعاتى را که مراجع در یک فاصله زمانى طولانى داده است کنار هم گذاشت و
انعکاس داد. بازگویى مخصوص یک اظهارنظر است و خلاصه کردن مربوط به چندین اظهارنظر
مىباشد. در خلاصه کردن، نکات اساسى بیانات مراجع در کنار هم
جمعآورى مىشود و همچنین احتمال مىرود که احساسات بیانشده از سوى مراجع نیز
مطرح گردد. این نکات به گونهاى ارائه مىگردد که مراجع قادر باشد تصویرى از آنچه
بیان کرده است به دست آورد. خلاصه کردن به منظور فراهم آوردن زمینه تمرکز و
ساختار جلسات گفتوگو مورد استفاده قرار مىگیرد. مشاوران خلاصه نمودن را با اهداف
مشخص شدن موضوع اصلى، مرور فرایند انجامشده با هدف عینى و ملموس کردن میزان
پیشرفت، و برگرداندن شخص از موضوعات نامربوط و غیرضرورى به موضوع اصلى به کار
مىگیرند. خلاصه نمودن مىتواند در شروع جلسه گفتوگو به منظور پیگیرى کار، در
اواسط جلسه در هنگامى که فرد در پریشانى و بىهدفى به سر مىبرد و یا از تماس با
مشکل اجتناب مىکند، و در پایان جلسه گفتوگو به منظور جمعبندى مطالب و پیشنهاد
شروع حرکت براى جلسه بعدى مورد استفاده قرار گیرد.
به این فن، تکرار، بیان مجدد، نقل بیان، واگویى و پژواک نیز مىگویند. این فن فواید زیادى دربر دارد که مهمترین آنها مىتواند فراهم کردن زمینه براى اعتماد مددجو به مشاور باشد. کوشش مشاور براى بیان مجدد مطالبِ خود و احساسى که مددجو در پى آن پیدا خواهد کرد سنگبناى اصلى و مقدماتى براى اعتماد و اطمینان مددجو نسبت به فرایند درمان را فراهم خواهد ساخت. اگر درمانگر مطالب موردنظر خود را دوباره و با دقت و به روشنى شرح دهد، به مددجو کمک مىشود تا بداند مشاور به سخنان او گوش مىدهد و احساس خواهد کرد که مشاور مىکوشد تا گفتههاى او را بهتر بفهمد.
فایده دیگر که مىتوان به آن اشاره کرد این است که انعکاس محتوا به مشاور فرصت مىدهد تا به واکنشهاى مراجعش بیشتر توجه کند و از طریق آن واکنشها بیشتر به واقعیت پى ببرد. مشاور در مقام واگویى کلام و دیدگاه مراجع، منتظر واکنش آشکار او به صورت رد و یا تأیید مىباشد. این رد و یا تأیید ـ چنانچه مورد تأمّل و دقتنظر مشاور قرار گیرد ـ تا حد زیادى در رفع ابهام مؤثر است.
از دیگر فواید این فن، فرصتى است که به مشاور مىدهد تا نسبت به مطالب ویژهاى که در بیان مراجع آمده است نظر مجددى بیندازد؛ چراکه به تشخیص او این بخش از مطالب مىتواند در امر شناسایى و درمان مشکل مراجع دخیل باشد. بنابراین، تکهاى از کلام را تکرار مىکند تا بر بیان بیشتر آن بخش تأکید ورزد:
در پایان باید گفت: به طور کلى، یک مشاور براى انعکاس محتوا باید سه قاعده زیر را رعایت کند:
ـ بازگو کردن محتوا به شکلى کوتاه و مختصر و در رابطه با پیام کلیدى مراجع صورت گیرد.
ـ بازگو کردن به وسیله کلمات و واژههاى خودِ مشاور صورت گیرد نه با استفاده از کلمات مراجع.
ـ زمان برخورد دادن در لحظاتى است که مراجع صحبتهاى خود را قطع مىکند و به نوعى نشان مىدهد که خواستار پاسخى از سوى مشاور است.
بازآفرینى درک احساسات مراجع، یکى از مهمترین مهارتهاى فرد است. این مهارت در عین شباهت با انعکاس محتوا، با آن نیز تفاوت دارد. از آن حیث شبیه انعکاس محتواست که در اینجا نیز اطلاعات بهدستآمده از مراجع به خود او بازگردانده مىشود. اما در عین حال، تفاوتش با انعکاس محتوا روشن است؛ زیرا این مهارت با بازآفرینى احساسات هیجانى سر و کار دارد، در حالى که انعکاس محتوا معمولاً با اطلاعات و افکارى سر و کار دارد که محتواى آنچه را که مراجع مىگوید مىسازد. یک مشاور باتجربه، به طور مداوم احساسات مراجع خود را تشخیص داده، آنها را در زمانهاى مناسب به خود او برمىگرداند. اگر مراجعهکنندهاى به نحوى شاداب و سرزنده صحبت کند و از سرخوشىهاى خود به دلیل موفقیتهایى که در زندگى کسب کرده، سخن بگوید و مشاور هرچند با دقت و دقیق، اما با لحنى یکنواخت و عارى از هرگونه هیجان پاسخ دهد، آنگاه جواب وى چندان همدلانه محسوب نخواهد شد. البته این بدان معنا نیست که مشاوران باید اداى مراجعهکنندگان خود را دربیاورند، بلکه بدین معناست که همدل بودن با مراجع، مستلزمابرازاحساساتبهگونهاىمنطقىومتناسبمىباشد.
گاهى اوقات، یک مراجع مستقیما به شما مىگوید که چه احساسى دارد، ولى در سایر موارد شما مىباید خودتان از خلال گوش کردن به صحبتهاى مراجع یا از راه توجه به رفتارهاى غیرکلامى او و یا گوش کردن به لحن صدایش به احساس وى پى ببرید. مشاور باید احساسات مراجع خویش را درک کرده و این فهم و درک خویش را به عمد و آگاهانه به او منتقل نماید. اجراى درست این فن، بخصوص در گفتوگوهاى اولیه، باعث مىشود تا زمینه براى تغییر در مددجو فراهم آید. همچنین مشاور با این روش مىتواند اعتماد و همکارى وى را نیز به خوبى جلب کند:
گاهى براى مراجع لازم است که تأمّل نموده و به بازبینى مسیر طىشده بپردازد. این بررسى به کمک مهارت «خلاصهگویى» صورت مىپذیرد. خلاصه کردن با بازگویى محتواى گفتار تفاوت دارد؛ زیرا در خلاصه کردن باید اطلاعاتى را که مراجع در یک فاصله زمانى طولانى داده است کنار هم گذاشت و انعکاس داد. بازگویى مخصوص یک اظهارنظر است و خلاصه کردن مربوط به چندین اظهارنظر مىباشد. در خلاصه کردن، نکات اساسى بیانات مراجع در کنار هم جمعآورى مىشود و همچنین احتمال مىرود که احساسات بیانشده از سوى مراجع نیز مطرح گردد. این نکات به گونهاى ارائه مىگردد که مراجع قادر باشد تصویرى از آنچه بیان کرده است به دست آورد. خلاصه کردن به منظور فراهم آوردن زمینه تمرکز و ساختار جلسات گفتوگو مورد استفاده قرار مىگیرد. مشاوران خلاصه نمودن را با اهداف مشخص شدن موضوع اصلى، مرور فرایند انجامشده با هدف عینى و ملموس کردن میزان پیشرفت، و برگرداندن شخص از موضوعات نامربوط و غیرضرورى به موضوع اصلى به کار مىگیرند. خلاصه نمودن مىتواند در شروع جلسه گفتوگو به منظور پیگیرى کار، در اواسط جلسه در هنگامى که فرد در پریشانى و بىهدفى به سر مىبرد و یا از تماس با مشکل اجتناب مىکند، و در پایان جلسه گفتوگو به منظور جمعبندى مطالب و پیشنهاد شروع حرکت براى جلسه بعدى مورد استفاده قرار گیرد.
میلاد آذرگون
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
۹۷/۱۲/۱۸